۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

سالهاي مشروطه مشروعه

سریال سالهای مشرطه را که می بینی بیشتر به یاد نوشته های کتابهای تاریخ راهنمایی می افتیم. تاریخی تحرف شده به تصویر کشیده می شود و نتیجه ای از پیش تایین شده تبلیغ.نوشته زیر نیز قطعا متنی منصفانه و یا تحلیلی صحیح از وقایع تاریخ نبست ولی سعی شده نقطه مقابلی باشد تا ذهن خواننده کم بهره از تاریخی چون من را قلقلکی دهد و به مطالعه مستقل تاریخ تحریک نماید.
-------------------------------------------
... مشروطه خواهی در مقابل مشروعه طلبی از دو صفت برجسته یعنی مبارزه با استبداد داخلی و مخالفت با استیلای خارجی برخوردار بود. مشروطه خواهان خواستار انتخابات آزاد و تشکیل مجلس ملی بمثابه اراده مردم و عدالت اجتماعی و برابری حقوق شهروندی بودند. در مقابل مشروعه طلبان حکومتی بر اساس موازین شرعی و فقهی میخواستند و بر نظارت کامل فقها بر تدوین و تصویب قوانین تاکید میورزیدند. نماد مشروعه طلبان "مجتهد اصولی" حاج شیخ فضل اله نوری بود که باور داشت " آزادی در اسلام کفر است بخصوص این آزادی (آزادی انتخابات) که مردم تصور کرده‌اند کفر در کفر است." (۲)
او همچنین در مورد برابری حقوق شهروندی معتقد بود که " یکی از موارد ضلالت نامه (قانون اساسی) این است که افراد مملکت متساوی الحقوقند." (۳)
در یک کلام مشروعه طلبان، مجلس شورای ملی، قانون اساسی، برابری و عدالت اجتماعی را تماما "حرام" و "کفر" و غیر شرعی میدانستند و با فتاوی که علیه منتخبین مردم و آزادیخواهان صادر میکردند موجب به غل و زنجیر کشیدن و قتل آنان میشدند. برای مثال، در ادعا نامه‌ای که در موقع محاکمه شیخ فضل اله نوری قرائت شد آمده است که :
" چرا در حضور کلام الله مجید که خیانت به ملت نکرده، مجددا بعد از چند روز قسم را شکسته و ندای فساد دادی؟ به چه دلیل اشرار را اغوا میکردی که مشروطه طلبان را از قتل و ضرب و هر اذیت معاف ندارند؟ خود را رئیس اسلام نامیده و با مهتر و قاطرچی و ساربان (منظور نیروهای انتظامی در بار محمد علی شاه است) و کلاه نمدی‌های محلات و اشرار همدست شده (تا با) اشارت و سکوت شما (آزادیخواهان را) از درخت آویخته و چشم مقتولین را با خنجر در حضور عالی در آورند. در حبس و زجر سادات و محترمین و به حلق آویختن مظلومان و حبس و زنجیر مردم بیگناه و کشتن آن جمع کثیر .... کمال خرسندی نمودی و (به عاملان این جنایات) تبریک گفته و اظهار شادمانی کردید و تائید شدت‌ها که نمودید "(۴)مشروطه خواهان با توجه به پیشینه بیدادگری در بار شاه (محمد علی شاه) و شیخ (شیخ فضل اله نوری) در قتل آزادیخواهان و آسیب رساندن به فعالین سیاسی، روزنامه نگاران و نویسندگان سعی داشتند تا قانون اساسی را تدوین نمایند تا بتوانند بدان وسیله از "حقوق شهروندی"، "حقوق مدنی" ، "دولت ملی" و "آزادی‌های فردی" دفاع نمایند.صف آرائی این دو جبهه علیه یکدیگر در واقع کشمکش بین اراده مردم با اراده فرد و یا بهتر بگوئیم بین آزادی و استبداد بود.سرانجام در تاریخ ۹ مرداد ۱۲۸۸ حاج شیخ فضل اله نوری که دربار استبداد و شاه را به مجلس ملی و مردم ترجیح داده بود و ارازل و اوباش (کلاه نمدی‌های محلات و اشرار) را علیه آزادیخواهان بسیج کرده بود و " در میدان توپخانه چادر بر پا نموده( بود) و سه ماه تحصن در حضرت عبدالعظیم و در دفاع از "شریعت" در برابر "بدعت انتخابات" را سامان داده (بود) و در برانگیختن شاه و دربار و گردآوری طرفداران استبداد در تهران و شهرستان نقش اساسی ایفا کرده (بود)، بنا بر حکم اعضاء محکمه به مرگ محکوم شد. به عبارت دیگر "اعضاء محکمه پس از یک ساعت مشاوره باتفاق رای می‌دهند که چون حاج شیخ فضل اله نوری قیام بر ضد حکومت ملی نموده و سبب قتل هزاران هزار نفوس و خرابی بلاد و غارت و فساد گردیده .... محکوم به اعدام است." (۵)
..... منابع: ۲- ملک زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطه ایران ، کتاب ششم
۳- مومنی، باقر، دین و دولت در عصر مشروطیت، نشر باران
۴- دولت آبادی، یحیی میرزا، حیات یحیی، ج ۳
۵- همان-----------------------------
امید که به بازخوانی مستقل و بدون حب و بغض از تاریخ روی اوریم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر