انگار فقط یکی هست که میتواند شب قبل سوار هواپیما شود، ساعت کوک کند تا قبل از طلوع آفتاب بیدار شود، شلوار و پیراهن بپوشد، سوار ماشین شود… و به تماشای حلق آویز شدن زنی برود که وقتی به او دل بست بچه بود اما سالها، به گفته خودش، صبحهای زمستان زودتر از او بیدار میشد تا قبل از او مدتی روی کاسه توالت بنشیند، مبادا که محبوبش، آرزویش، قهرمانش، حس کند آن سرمای بدمصب دم صبح را
وبلاگ ترانه علیدوستی
بعضی آدمها طعم از دسترفتن نزدیکانشان را میچشند و بعضی نه.
کسانی که «قربانی» میدهند توی دلشان حفره دارند. حفرهای که پر نمیشود. نمیشود. تا دنیا دنیاست پر نمیشود. مادر من همیشه میگوید: «فقط مرگ است که چاره ندارد.» چاره نداشتن با دل انسان جور نمیشود هرگز. آدم زیر بار بیچارگی دلتنگی عزیزش، فکر از دست دادن عزیزش، تصور به زمین افتادن عزیزش، خم و کهنه و کوچک میشود. همه این را میدانند. اما همه این را نمیفهمند. نمیشود فهمید، چون توی چشم آدم داغ دیده نمیشود نگاه کرد. بعید است که بشود و تا چشمهای کسی را نبینی راه پیدا نمیکنی به جادهها و گذرها و کوچه پس کوچههای دلش.
بعضی آدم ها ....ادامه مطلب
وبلاگ ترانه علیدوستی
بعضی آدمها طعم از دسترفتن نزدیکانشان را میچشند و بعضی نه.
کسانی که «قربانی» میدهند توی دلشان حفره دارند. حفرهای که پر نمیشود. نمیشود. تا دنیا دنیاست پر نمیشود. مادر من همیشه میگوید: «فقط مرگ است که چاره ندارد.» چاره نداشتن با دل انسان جور نمیشود هرگز. آدم زیر بار بیچارگی دلتنگی عزیزش، فکر از دست دادن عزیزش، تصور به زمین افتادن عزیزش، خم و کهنه و کوچک میشود. همه این را میدانند. اما همه این را نمیفهمند. نمیشود فهمید، چون توی چشم آدم داغ دیده نمیشود نگاه کرد. بعید است که بشود و تا چشمهای کسی را نبینی راه پیدا نمیکنی به جادهها و گذرها و کوچه پس کوچههای دلش.
بعضی آدم ها ....ادامه مطلب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر