شمس آلاحمد برادر کوچکتر جلال، 41 سال پس از مرگ او از دنیا رفت. و چهل و یک سال عمری است.
جلال آلاحمد وقتی مرد 48 ساله بود. او هنوز به چهل سالگی نرسیده بود که خود را به عنوان نویسنده و روشنفکر مخالف جریان حاکم شناسانده بود. و وقتی جلال از دنیا رفت، شمس نیز نویسنده شده بود و از سفرهایش که گاهی با جلال بود و گاه بیاو، سفرنامههایی هم نوشته بود. اما شمس بعد از رفتن جلال سرنوشتی را تجربه کرد که شاید برای آنهایی که او را میشناختند غیرقابل پیشبینی بود.
اندکی پس از مرگ جلال، شمس که دوست و یاور و همراه برادر بود و نوشتههایش هم بسیار متأثر از او، کتاب «از چشم برادر» را نوشت که در آن به طور واضح به قتل جلال از سوی حکومت وقت اشاره و اعتراض میکند.
آخرین باری که شمس را در خانهاش دیدم، تابستان سال 86 بود. هرچند آن موقع هم حافظهاش زیاد یاریاش نمیکرد، اما اولین چیزی که درباره جلال گفت این بود: «وقتی جلال را مرده دیدم فهمیدم....
ادامه مطلب
جلال آلاحمد وقتی مرد 48 ساله بود. او هنوز به چهل سالگی نرسیده بود که خود را به عنوان نویسنده و روشنفکر مخالف جریان حاکم شناسانده بود. و وقتی جلال از دنیا رفت، شمس نیز نویسنده شده بود و از سفرهایش که گاهی با جلال بود و گاه بیاو، سفرنامههایی هم نوشته بود. اما شمس بعد از رفتن جلال سرنوشتی را تجربه کرد که شاید برای آنهایی که او را میشناختند غیرقابل پیشبینی بود.
اندکی پس از مرگ جلال، شمس که دوست و یاور و همراه برادر بود و نوشتههایش هم بسیار متأثر از او، کتاب «از چشم برادر» را نوشت که در آن به طور واضح به قتل جلال از سوی حکومت وقت اشاره و اعتراض میکند.
آخرین باری که شمس را در خانهاش دیدم، تابستان سال 86 بود. هرچند آن موقع هم حافظهاش زیاد یاریاش نمیکرد، اما اولین چیزی که درباره جلال گفت این بود: «وقتی جلال را مرده دیدم فهمیدم....
ادامه مطلب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر