روز بزرگداشت حافظ وزیر آموزش و پرورش در جلسه معرفی مدیر کل استان البرز و در حضور صدها فرهنگی و تعدادی خبرنگار به چگونگی تصمیم گیری برای قبول وزارت اشاره کرد و گفت: "احمدی نژاد وقتی به من پیشنهاد وزارت را داد از من خواست با هیچکس مشورت نکنم و من هم قبول کردم. از این رو به احمدی نژاد گفتم اجازه می دهی با پدرم مشورت کنم، وی گفت: اشکالی ندارد . پدرم نیز من را اینگونه راهنمایی کرد : "اگر قبول این مسئولیت به نظام کمک می کند، قبول کن"... تا اینجا موضوع کاملا خصوصی است و بنده در صدد اثبات صدق یا کذب آن نیستم. البته دستور احمدی نژاد به منع مشورت و بیان خاطرات کاملا شخصی و تبلیغ به نفع خود و افراد خانواده در یک جلسه رسمی دولتی ، جای تامل دارد... اما آنچه که موضوع اصلی این نوشته است بخش دوم خاطره جناب وزیر است . حاجی بابایی گفت: « با حافظ نیز مشورت کردم و به احمدی نژاد نیز گفتم» . قاعدتا آقای وزیر مثل هر ایرانی، تفألی به دیوان حافظ زده و برای اینکار دیوان حافظ را از قفسه کتابخانه برداشته ، نیت کرده و صفحه ای از کتاب را گشوده و سپس غزل سمت راست صفحه را خوانده و فال را نیکو یافته و وزارت را پذیرفته. وزیر در ادامه می گوید : « این بیت آمد که آن را در مجلس نیز خواندم: یا کار به کام دل مجروح شود / یا ملک تنم ملک بی روح شود / امید من این است به درگاه خدا / که ابواب سعادت همه مفتوح شود». بله، درست متوجه شدید ، وزیر سوتی اصلی را در این قسمت داده! اولا تفأل را به غزلیات پر راز و رمز حافظ می زنند، اما این شعری که ایشان خوانده اند دوبیتی است. ثانیا این دوبیتی بیشتر یک کلام منظوم است تا شعر، آن هم از خواجه شیراز. ثالثا این دوبیتی در هیچ نسخه ای از دیوان حافظ یافت نمی شود و نسبت آن به حافظ کاملا مجعول است....آیا وزیر مرتکب اشتباه شده ؟ به نظر من امکان اشتباه و سهو منتفی است. ظاهرا تفال به قدری تاثیر گذار بوده که حاجی بابایی شعر را حفظ کرده و حتی در مجلس شورای اسلامی هم این ابیات را خوانده است. وقتی شعر از حافظ نیست معلوم می شود که تفألی در کار نبوده و کل داستان توهم است و دروغ . آدم بی اختیار یاد حکایت گلستان سعدی و آن درویش گیسوان بافته می افتد که با قافله حجاز به شهر آمد و نزد امیر رفت و چندین دروغ درهم همی گفت .... فهم و توضیح اینکه چرا وزیر چنین داستانی را جعل کرده کار روانشناسان و روانکاوان است ،اما قطعا وزیر این خاطره را چندین بار در محافل کوچکتر بیان کرده و احتمالا با واکنش های تحسین آمیز حاضران مواجه شده و تشویق های دوستان این روایت جعلی را در ذهن وزیر به عنوان یک رویداد واقعی تثبیت کرده است. نکته تاسف بار ، تنزل استانداردهای ادبی و علمی نزد دولتمردان است. حداقل وزیر آموزش و پرورش باید در سطح متوسطه با قواعد نگارش و ادبیات زبان فارسی آشنا باشد. بر روی این صندلی که امروز حاجی بابایی با این درجه از سواد و اخلاق علمی نشسته، درگذشته افرادی نظیر پرویز ناتل خانلری ، دکتر محمود حسابی و ملک الشعرای بهار نشسته بودند. وقتی وزیر آموزش و پرورش در یک جمع بزرگ فرهنگی و در حضور خبرنگاران به لسان الغیب دروغ می بندد و با خونسردی خاطره جعلی بازگو می کند ، چگونه می توان در مدارس از ترویج مکارم اخلاقی سخن گفت؟
نويسنده:شیرزاد عبداللهی http://www.rahesabz.net/story/25542
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر