۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

بلا نسبت مردم ايران


مردي الاغي پير و فرتوت داشت.روزي جوالي پر از گندم بر پشت الاغ گذاشته و به راهي مي رفت.مسافتي از راه طي نشده بود كه الاغ از رفتن باز ماند و چون تلاش مرد براي به حركت در آوردن حيوان راه به جايي نبرد؛ مرد با خود انديشه اي كرد و سپس جوال گندم را بر پشت خود نهاد و سوار الاغ شد.الاغ البته كه قدم از قدم برنداشت.مرد كه امتناع آن زبان بسته را ديد بانگ زد كه:جوال گندم را كه من برداشته ام ديگر چرا راه نميروي؟!
******
رييس دولت كشورمان همواره در مصاحبه ها و سخنراني هايش از راه و روش برنامه هاي اقتصادي دولت با افتخار تمام صحبت مي كند .او و وزرا و گروه همفكرانش البته عاشق سينه چاك خدمت به مردم اند چنانكه اگر در خيابان يكي از شهرهاي كشورمان پيرزني براي عبور ازخيابان به كمك احتياج داشته باشد تمامي كابينه براي ياري كردنش بسيج مي شوند.شايد به خاطر همين مهرورزي هاي فراوان به نوع بشر باشد كه مردم كشور دوست و برادر مان چين هم به نان و نوايي رسيده اند و هر چه جنس بنجل داشته اند با كار و همتي مضاعف به خورد ملت ما داده اند.
مبارزه با مفاسد اقتصادي ديگر شعار دولتمردان كنوني ماست وچنانكه ميدانيد خواب را بر چشم مفسدان اقتصادي حرام كرده اند البته اين مفسدان اقتصادي نبايد از حلقه ي ياران دولت و مثلا مربوط به پرونده ي خيابان فاطمي باشند.
و شاه بيت كارهاي اقتصادي رييس دولت دهم اجراي طرح هدفمند كردن يارانه هاست.در مورد اين طرح و بسياري از طرحهاي دولت كه به تورم و ركود اقتصادي و ورشكستگي توليد داخل انجاميده است؛ همان مثال مرد و الاغ كه در ابتدا آوردم به اندازه ي كافي مقصود من و حقيقت اوضاع را روشن مي كند.
مردم هم اكنون حالت همان زبان بسته را دارند و دولتمردان كاربلد ما هم مثل همان مرد به خيال خود باري ازدوش ملت برداشته اند.
البته با پوزش فراوان از مردم ايران؛ به قول خودمان بلا نسبت مردم ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر