باز هم به لب دارم واژه هاي بارانـــي
بيقــــــــــرار ديدارم در هوايي بارانــي
بس كه از سفر گفتي بس كه بي خبر رفتي
كوچه ها همه دارد ردّ پاي بارانــــــي
اندكــــي بيا بنشين با دلم بگو بشنو
همنواي سازم شو ؛با صــداي باراني
با شنيدن نامت؛ گريه مي كنم نم نم
تو ترانه ي شبنم؛ تو دعاي بارانــــــي
آه اگر به ديدارت چشم من شود روشن
مثل ديدن خورشيد در ســـراي باراني
ماجراي عشق ما مثل يك غزل زيباست
با شروع طـــوفاني انتــهاي بارانـــــــي
*** 20/2/89 والبته بدون ويرايش و چشم انتظار راهنماييهاي دوستان
بيقــــــــــرار ديدارم در هوايي بارانــي
بس كه از سفر گفتي بس كه بي خبر رفتي
كوچه ها همه دارد ردّ پاي بارانــــــي
اندكــــي بيا بنشين با دلم بگو بشنو
همنواي سازم شو ؛با صــداي باراني
با شنيدن نامت؛ گريه مي كنم نم نم
تو ترانه ي شبنم؛ تو دعاي بارانــــــي
آه اگر به ديدارت چشم من شود روشن
مثل ديدن خورشيد در ســـراي باراني
ماجراي عشق ما مثل يك غزل زيباست
با شروع طـــوفاني انتــهاي بارانـــــــي
*** 20/2/89 والبته بدون ويرايش و چشم انتظار راهنماييهاي دوستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر