۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه

بيچاره مرد از بس كه جان دارد




تولد: 1351
مرگ: 1388
سي و هفت سال از عمرش مي گذشت.سالهايي كه بيشتر رنگ خزان داشت.
در اين سالهاي اخير چندين بار از نفس افتاد و نقش بر زمين شد،امّا دست به دست هم داديم تا سر پا ايستادنش را دوباره ببينيم.نوشتم نقش بر زمين شد امّا نه ،گويي جان مي داد.و اين بار كاري از دست ما برنمي آيد. بيچاره مُرد از بس كه جان داد.....
كتابخانه‌ي قائميّه بعد از سالهايي پر فراز و نشيب در اسفند ماه 88 آخرين نفس هايش را كشيد.ما مانديم و نعش بي جان قديمي ترين كتابخانه ي بيدگُل.
آري كتابخانه قائميه در فضايي سرشار از بي مهري ها و بي توجهي هايي كه در فضاي فرهنگي به آن عادت كرده ايم،تعطيل شد.اگرچه اين سرنوشت تلخ براي بسياري از مراكز فرهنگي رقم خورده و خواهد خورد.كمبود امكانات و نبودن انسانهاي دلسوز و خردمند، برهوت فرهنگي اطراف ما را وسيع تر مي كند.ما گفتيم و نوشتيم.شايد گوش شنوايي باشد.......شايد!
شرح اين هجران و اين خون جگر باشد تاوقتی دگر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر