نامه ای به علی معلم دامغانی:

قدرت فرهنگستان از متخصصین و هنرمندانی بود که بی چشم داشت حتی امور اجرایی و اداری برنامه ها را به عهده می گرفتند و دانشجویانی که بی اجر و مزد در کنار استادانشان در هر برنامه ای عرق می ریختند . کسانی که گرد شعله اعتماد و احترامی جمع شده بودند که آن را از خود و حامی خود می دانستند. فرهنگستان پیش از شما هرگز رئیسی نداشته است. کسی به انتخاب خود گروه های تخصصی در اتاق ریاست می نشسته که هیچ گاه حتی در برنامه هایی که در حیطه های تخصصی اش اجرا می شد پشت تریبون نرفت. اما شخصاٌ از نزدیک دیده ام که چطور مقالات برگزیده و آثار ارائه شده را شخصاٌ و مشتاقانه دنبال می کرد.فرهنگستان را حضوری انسانی قدرت می بخشید. آیا کشاندن فرهنگستان به بایگانی نهادهای فربه و تنبل مدیریت فرهنگی و سیاست گذاری از سر این غیاب نیست؟
متن کامل این نوشته اینجاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر